سلام من دختری 25 ساله هستم که در یکی از دانشگاه های معتبر کشور در مقطع کارشناسی ارشد مشغول به تحصیلم. به قول اطرافیان از نظر چهره و ظاهر الحمدالله خوب هستم. یه خواستگاری دارم که تو محل کار سابقم باهاش آشنا شدم. پسر واقعا خوبیه، خودم به عینه رفتار و کردارشو تو محل کارم دیدم و تموم همکارا هم ازش تعریف می کنن. اون خودش خیلی مایل به ازدواجمون هستش اما خانواده ش ناراضی هستن و از خانواده ما خوششون نمیاد. البته هیچ آشنایی بین خانواده هامون نیست و اینها تو تحقیقات به این نتیجه رسیدن که ما در حدشون نیستیم! متاسفانه خواهری دارم که طلاق گرفته و بعد از طلاق بخاطر کوچیک بودن شهرمون خیلی حرفا پشت سرمون زده شد و کاملا منزوی شدیم و آبرومون رفت البته همش تقصیر خواهرم بود که اصلا رعایت نمی کرد. از شهرمون مهاجرت کردیم! به خاطر این موضوع خواستگار فامیل و آشنا ندارم و همه غریبه هستند. خونوادش میگن هرچقد هم من دختر خوبی باشم من به هر حال دختر این خانواده م! و خیلی سفت و سخت دارن مخالفت می کنن. نزدیک دو سال هستش که کوتاه نمیان. بخاطر خیلی از مشکلات خانوادگیمون اعتماد به نفسم پایین اومده. متاسفانه از نظر اقتصادی هم شرایط خوبی نداریم . سر و وضع زندگیمون خیلی بده تا جایی که حتی روم نمیشه خواستگار بیاد خونمون.
این خواستگار خیلی با معیارهایی که داشتم میخونه. اون حتی از تمام شرایط خانودگیم خبر داره و من رو بخاطر اتفاقای تو خونواده م افتاده و دست من نبوده سرزنش نمیکنه واقعا ایمانش رو دوست دارم ناراحتم که خونوادش مخالفن. نمی دونم چکار کنم. افسرده شدم. دلم میخواد بمیرم نمیدونم باید چکار کنم. همش خودم رو با بقیه مقایسه می کنم می بیینم که یکی پول نداره و لی آبرو داره، یکی آبروش رفته اما سر و ضع زندگیشون خوبه. متاسفانه ما از همه نظر کمبود داریم. بابام آدم دیکتاتوریه، مامانم هم بخاطر مشکلات روحی قرص اعصاب مصرف می کنه و زمینگیر شده. به هرجنبه از زندگیمون که فکر می کنم می بینم یه کمبودی داریم. دلم گرفته از زندگی. حتی نمی تونم درسمو خوب بخونم. خسته م واقعا از زندگی نکبتی که داریم. خسته م خیلی خسته از نفس کشیدن
شتباه شما این بوده که قبل از حتمی شدن جریان ازدواجتان با فرد مورد نظر به او دل بستید و همین مسئله باعث شده الان که خانواده اش با این ازدواج مخالفت میکنند، شما سختی زیادی را متحمل شوی تا بتوانی ایشان را فراموش کنی. با این حال چون آینده این رابطه مشخص نیست و معلوم هم نیست به ازدواج ختم شود، بهتر است هر چه زودتر رابطه را قطع کنید و بیشتر از این ادامه ندهید چون در این صورت فقط عمر خود را تلف کرده و موقعیت های دیگری که برای ازدواج دارید را از دست میدهید.در مورد شرایط زندگی که برایتان پیش آمده هم باید عرض کنم تحمل این شرایط راحت نیست و طبیعی است که ضرر آن به شما هم خواهد رسید منتها این به این معنا نیست که شما هیچ کاری برای بهتر شدن اوضاع انجام ندهی. شما با شرایطی که بیان کردید هم توان بهبود اوضاع مالی خود را دارید و هم اینکه میتوانید موقعیت های خوبی برای ازدواج خودتان فراهم کنید. درست که نقطه منفی شما شرایط خانوادگی شماست اما شما میتوانی با تقویت نقاط مثبت شخصی خود، بر آن نقطه منفی غلبه کرده تا اگر کسی شما را به عنوان مورد مناسبی برای ازدواج در نظر گرفت، به خاطر نقاط مثبتی که دارید، از شرایط خانوادگی شما چشم پوشی کند که این گونه افراد هم کم نیستند.بعلاوه با کم کردن توقع خود و ایده آل نگاه نکردن به ازدواج باید شرایط ازدواج خود را آسان کرده تا بتوانید ازدواج موفقی داشته باشید.با این مطلب را نیز اضافه کنیم که اینجور مشکلات را باید خود خواستگار حل کند و شما که خواسته هستید باید امر را به مقدرات الهی بسپارید و با تعقل گزینه های دیگر را نیز مورد بررسی قرار دهید.با آرزوی توفیقات روزافزون برای شما... آشنایی در سایت شیدایی
،حداقل اینجا خیلی ها هستن شرایط منو می فهمن و درک میکنن ،این خودش جای امیدواریه ،منم مثل شما دانشجوی ارشدم کلی کارای پایان نامم مونده ، منم هنوز به حال خوبم برنگشتم ،هنوز فکرا اذیتم میکینه ،هنوز یه سوسوی امیدی تو دلم مونده که شاید برگرده و بتونیم زندگیمونو بسازیم ،جدا نمیدونم چکار کنم ،هرروز تلاش میکنم یجور سرگرم کارام شم اما بازم فکرمو مشغول میکنه کارای پایان نامرم شروع کردم اما دل و دماغ می خواد یه اراده می خواد،منم رفته بودم حرم امام رضا اونقددعاکردم که اگه صلاحمونه برگرده اما خوب ...بعضی وقتا زمان مشکلاتو حل میکنه
دنیای بدی شده.. واقعا باید آدم خودشو به خدا بسپاره........ ان شاالله خدا عاقبت بخیرمون بکنه... عزت واقعی نزد خداست نباید از آدمای کوچیک انتظار داشته باشیم که ما رو بزرگ ببینن...این مدت از خدا خواستم که اگه قسمت همیم خودش مارو به هم برسونه اگه هم قسمت نیست خداوند یه طوری آروممون کنه.. خداروشکر الان خیلی آروم تر شدم. پیشنهاد میکنم شما هم خودتون رو بسپارین به خدا و به هر قسمتی که بود راضی باشین
امام باقر به جابربن یزید جعفی نصیحت میکنند که پنج چیز را در رابطه با مردم زمانه غنیمت شمار ؛ اگر در مجلسی حاضر بودی و تو را نشناختند . و اگر از جلسه خارج شدی و به دنبالت نبودند . و اگر در جلسه بودی و از تو نظر نخواستند . و اگر نظر دادی و نظرت را نپذیرفتند . و اگر خواستگاری کردی و جواب رد دادند . این پنج حالت را غنیمت بشمار ،نه اینکه از آنها ناراحت شوی ! چون حضرت میخواهند که ارزش های اهل دنیا برای ما ملاک کمال و خواری قرار نگیرد . مگر تو در این دنیا نیامده ای که عبودیت خود را تقویت کنی،سراسر این دنیا امتحان است برای اظهار عبودیت .اگر گفتند : فلانی فقیر است بگو : الحمدلله ولی اگر ثروتمند بودی ، باید بدنت بلرزد که در آن شرایط چطوری مسئولیتم را انجام دهم تا از امتحان الهی سرفراز خارج شوم و خللی در عبودیتم وارد نشودامام باقر علیه السلام در قسمت پنجمِ نصیحت خود می فرماید : اگر خواستگاری کسی رفتی و دست رد به سینه ات زدند ، این را غنیمت بشمار ، چون مصلحتی در آن است ، سرّی پشت قضیه است . حالا ما آزاد و راحت می شویم از این تصوران که اگر ازدواج نکنیم مسائل جنسی مان چه می شود . آیا ارضای مسائل جنسی در زندگی اصل است و یا فرع ؟ می فرمایند وقتی تو وظیفه ات را انجام دادی و خواستگاری هم کردی ولی تو را ردّ کردند ، به چیزی دسترسی پیدا میکنی که به نحو دیگری از مزاحمت مسائل جنسی ات راحت می شوی و می توانی به سیر روحانی خود ادامه دهی .خداوند در قران فرمود آنهایی که امکان ازدواج برایشان نیست ، عفت خود را نگهدارند تا خداوند به نحوی آنها را با فضل خود غنی گرداند . خدا نوری به قلب تو می اندازد که دیگراین مشکل را نداری . جوانی که برای خدا و برای حفظ عفت به خواستگاری می رود اگر او را بپذیرند عفتش حفظ می شود ، اگر نپذیرند باز خداوند به نحو دیگر عفتش را حفظ می کند امام باقر می خواهند ما متوجه شویم قواعدی در این عالم جاری که محرومیت های دنیایی ، حقیقتا محرومیت نیست . لذا می فرمایند : آنها را غنیمت شمار . پس نمی شود گفت : فقر نشانه حقارت و ثروت نشانه بزرگی است . اشتباه از این جاست که وقتی پروردگار ما ، ما را امتحان میکند ، وقتی به ما نعمت می دهد ، می گوییم مرا گرامی داشت و وقتی ثروت ما را محدود می کند ، می گوییم یعنی به من بی محلی کرد و مراسبک شمرد ، می فرماید کلّا !! یعنی این چنین نیست ف یعنی این بینش که غنا نشانه شرافت و فقر نشانه خواری است غلط است . خداوند جایگاه ثروتمندی در دنیا را تحلیل میکند و میفرماید :چون نگاهتان به ثروت و فقر غلط است . ثروت را در مسیر صحیح که عبارت باشد از تکریم یتیم و اطعام مسکین ، مصرف نمی کنید ، فرهنگتان به دست آوردن ثروتِ سرگردان است . اگر ثروت در فرهنگ دینی وارد زندگی انسان ها شود ، آن ثروت جهت دار است و در مسیر خاص قرار می گیرد و در نتیجه نه فرد ثروتمند فاسد می شود و نه جامعه ، ولی اگر همان ثروت در فرهنگ غیر دینی ، وارد جامعه شود آن ثروت ریا، سرگردان می شود شخص ثروتمند را به غرور و کبر می کشاند و جامعه را هم گرفتار تفاوت طبقاتی می کند همسریابی شیدایی
ممنون از نظرتون آقای محمدمهدی. در زیارت اخیرم که رفتم پابوس حضرت معصومه و جمکران از خدا خواستم که خودش بهترین ها رو برام رقم بزنه. دیگه بی تابی نمی کنم. احساس آرامش بیشتری دارم. نظرات دوستانی مثل شما هم واقعا کمک کننده بود.ناراحت نیستم چون اون دنیایی هم وجود داره.یادم رفته بود که من قبلا همیشه دعا می کردم عاقبت بخیر بشم دعا می کردم اگه روزی ازدواج کردم با آدمی باشه که من رو به خدا برسونه و فرزند صالح نصیبم بشه... وقتی این مورد نشد یعنی این که خدا نخواسته و حتما خیر و صلاحم این بوده........................
هیچ وقت اعتقاداتتون رو فدای این دنیا نکنید!!!!عاقبت بخیری از هر چیزی که فکرشو بکنید مهمتره !!! و عاقبت بخیری به ازدواج نیست ....... خیلی مواقع ما با تجردمون میتونیم حافظ عقایدمون باشیم در حالیکه اگه ازدواج بکنیم همون اعتقادات رو از دست می دادیم .... خوشحالم که از اینکه به روزهای اوجتون برگشتید سایت همسریابی خوشبخت و عاقبت بخیر بشید یاحق
نمیشه گفت که به روزهای اوجم برگشتم اما خوشبختانه در مسیر رسیدن بهش هستم. به خاطر مشکلاتی که وجود داشت حتی نمی تونستم کارای پایان نامه مو انجام بدم اما خدارو شکر کم کم دارم شروع میکنم.ممنونم از همراهی و راهنمایی های بی منتتون. خدا اجرتون بده
یک اینکه باطن زندگی خودتون رو با بقیه مقایسه نکنید ... خیلی خانواده ها و دخترا وضعیتشون از شما بدتر هست ... جوری که لحظه ای جای شما بودن براشون رویاست ..... چند مثال میزنم که به داشته هاتون بیشتر توجه داشته باشید یک اینکه خداروشکر شما از نظر زیبایی کم ندارید !!! این خودش میتونه دلگرمی زیادی بهتون بده ... خیلی دخترا هستن که نواقصی در چهره دارن و همین موضوع باعث شده که امید و انگیزه شون رو از دست بدن .... معلولیت هایی دارن که یه لحظه روی پاهاشون بتونن بایستن براشون کافیه!!!نکته دوم : اینکه وضعیت مالی خوبی ندارید .... باور کنید پول هیچ وقت باعث ارامش و راحتی نبوده و نیست ..... و نگاه ما ادماست که به پول هویت می بخشه ... این ما هستیم که دارایی و ثروت رو بهش ارزش میدیم و در واقعیت هیچ ارزشی نداره .... بسیار بسیار ادما هستن که ثروت دارن یه لحظه ارامش ندارن .... در واقع بجای اینکه پول در اختیارشون باشه ... اونها در اختیار پول و مال دنیا هستن ..... ..حتی شب خواب راحتی ندارن !!!و ارزوشونه هیچی نداشته باشن و تو چادر زندگی کنن ولی یه لحظه بدون دغدغه سر به بالش بذارن .... پس از این نظر هم که شما هستید که باید شاکر باشید نه گله مند!!!نکته سوم : اینکه آبرو دارید یا ندارید همه و همه دست خداست ..... بهتره نکته ای براتون بگم ... حضرت ایوب و خانوادش در برهه ای از زندگیشون به جایی رسیدن که هزاران هزار تهمت بهشون زده شد و مجبور به زندگی در خارج از شهر و روستاشون شدن و در جایی تنها و به دور از بقیه زندگی کردن و به ظاهر ابروشون رفته بود !!! اما منزلت و ابروی انسان ها دست خداست ... اینکه ما آدم ها در بین اطرافیان و همسایه ها و فامیل شانی داشته باشیم یا نه همه و همه دست خداست ... اینها همش آزمایش الهی ست .... آزمایشی که میخاد ببینه آبرو رو در چی میبینیم ؟؟ اینکه بقیه بهمون احترام بذازن ؟؟ آبرو جلوی مردم برامون در اولویت هست و ارزش داره یا اینکه جلوی خداوند ؟؟؟ و نکته چهارم :اینجور که از صحبت هاتون بر میاد به نظر میرسه که خانم با ایمان و معتقدی هستید ... و این چیز کمی نیست ... همین قدر براتون بگم که خداوند میگه هیچ دارایی نزد من بالاتر از تقوا نیست!!! هیچ ارزشی به اندازه تقوا برای من اهمیت نداره ...... اگه انسان معتقدی باشید خواهید فهمید که ایمان و اخلاق و تقوا به تنهایی برای زندگی کافی ست .... نه آبرو میان خلق خدا نیازه ( چون خلق خدا هر روز یه حرفی میزنن یا تهمت یا توهین یا غیبت ) نه ثروتی ( اغلب ثروت باعث تباهی و طغیان انسان ها شده ..... نمیشه درصد گفت ولی در 95 درصد باعث طغیان میشه تا اینکه بخواد باعث شکرگذاری و اعمال نیک بشه ) و برای همین زندگی 50 ، 60 ساله تقوا به تنهایی میتونه کافی باشه !!!خداروشکر کنید از این همه دارایی تون ..... دارایی شما بیشتر از اون چیزیست که فکر میکنید ... بهتره که منطقی به داشته هاتون نگاه کنید ... شکر گذار باشید !!!!!!هر وقت ناراضی از وضعیتتون بودید بشینید و دارایی های زندگی تون رو بشمارید و برای هر کدومش هزاران بار شکر کنید که همین شکر گذاری علاوه بر اینکه باعث افزایش نعمت ها میشه .... حال روحی تون هم خوب میکنه!!!خوشبخت بشید یاحق
تا جایی که می دونم اون پسر تلاش خودشو کرده و اونا راضی نشدن. مثلا یه مدت اعتصاب کرده بود و سرکار نمی رفت یا اینکه خیلی وقته تو خونه غذا نمیخوره و نمیره سر سفره. ولی خانوادش براشون مهم نیست و اصلا راضی نمیشن. دعای عرفه رو حرم حضرت معصومه رفتم و غروب هم زیارت جمکران.. خدا نصیبتون کنه... از ائمه خواستم که اگه این ازدواج خیره زودتر صورت بگیره... اما اگه صلاح نیست خدا خودش مارو به این قسمت راضی کنه و بهترین رو نصیبمون بکنه. از نظرتون خیلی ممنونم. حتما کتابی که معرفی کردین رو مطالعه می کنم
منم یه جورایی شرایط شمارا دارماما فقط یه جورایییعنی توی جزییات کاملا متفاوتیماما خوب پسرم و شرایط کلی فرق میکنه ولی کلیتش اینه که تقریبا مطمئنم با اون خانواده ای که مد نظرمه نمی تونم وصلت کنمبه همین دلیل فعلا کلا دور ازدواج خط کشیدم تا شرایط خودم لا اقل یه کم به تر بشهدانشجوی ارشد هستم به قول خودتون توی یکی از دانشگاه های معتبر کشوربا در نظر گرفتن کار های تزم هفته ای هفت روز و روزی 13 الی 14 ساعت کار میکنمدیگه انرژی برام نمیمونه بخوام به چیزی فکر کنمالبته ادم بی خیالی نیستم ولی وقتی سرم گرم کاره دیگه به چیزای بد فکر نمی کنمسعی هم کردم همیشه خدا را شکر کنم چون یه چیزایی بهم داده که خیلی خیلی بیشتر از اون چیزایی هست که بهم ندادهدر کل توصیه ای که به عنوان برادر بزرگترتون دارم اینه که کلا دور روابط قبل ازدواج خط بکشیدالبته انتهای این روابط در شرایط معمول هم مشخص نیست اما با شرایط شما انتهاش یه کمی مشخص تره یعنی شکستبعد هم ضربه اصلی وابستگی به وجود امده را شما می خوریدتوکلتون به خدا باشهبه هیچ وجه ناشکری نکنیدانشا الله بهترین قسمت ها نصیبتون بشهالتماس دعا
درست می فرمایین. روابط قبل ازدواج اصلا درست نیست. رابطه من با اون آقا هم بعد از خواستگاریشون بود که من هنوز جواب نداده بودم که خانوادش مخالفت کردن، یه جورایی خورد شدم. متاسفانه بعد از اون اتفاق هر خواستگاری که میاد ندیده رد می کنم. نمیشه گفت فقط بخاطر ترس از اینه که دوباره خورد بشم بلکه بیشتر بخاطر اینه که واقعا اون پسر به دلم نشسته. همش با خودم کلنجار میرم که گیرم خانوادش هم راضی شدن ولی هیچوقت اون عزت واحترامی که لازمه رو به من و خانوادم نخواهند گذاشت. از طرفی هم واقعا اون رو دوسش دارم. عقل و احساسم با هم سازگار نیستن و تو این وسط دارم زجرکش میشم.
متاسفانه دل همینهحرف سرش نمیشهتا وقتی هم که از رسیدن بهش نا امید نشید متاسفانه این حال بدتون ادامه دارهمتاسفانه تا وقتی جایی باشید که مرتب ببینیدش یا خاطراتش براتون یادآوری بشه فراموش کردنش سختهسخته ولی ممکنهگاهی اوقات نیاز به زمان زیادی دارهولی وقتی ازش رد می شید فقط افسوس می خورید که چه طوری یه مدت از بهترین سال های زندگیتون را بی خود و بی جهت نابود کردینبازم فقط و فقط به فکر خودتون و آیندتون باشیدهمه چیز را به خدا بسپاریدخیالتون راحت باشه که اگر گناه نکنید هر چیزی که براتون پیش میاد بهترینه
واقعا براشون متاسفم
اما خداس که عزت میده و مهرها رو به دل یکدیگر میندازه
ناراحت نباش و بسپار به خودش
اون باید سعی کنه که خانواده راضی کنه و میدونه دوسش دارم
پس حجت تمومه و شما نباید کاری کنی جز دعا
ان شاء الله که خیرت در جهت علاقت باشه عزیزم.
ان مع العسر یسرا. فانا مع العسر یسرا
اسم زیبایی داری. نترس خدا هست حتی اگه خدایی نکرده قسمت نبود خدا انسان رو فراموشکار خلق کرده
اولش سخته خیلی سخت اما کم کم عادت میکنی
زندگی باید کرد چه ساده چه سخت
من هرچی پست شما و کامنت هات رو میخونم هیچی از بی آبرویی نمیبینم!!!!نمیدونم شاید واقعا موضوعیه که نمیتونید ازش حرف بزنید ،ولی بب آبرویی کلمه خیلی سنگینیه طلاق خواهرتون و هر کاری هم که کرده به خودش مربوطه ،اینکه میگید رعایت نمیکرد یعنی چی؟ یعنی رعایت حرف مردم رو نمیکرد؟ اگه واقعا منظورتون اینه که به ساز مردم نمیرقصید و راحت زندگیش رو میکرد و خودش رو محدود حرف های صد من یه غاز نمیکرد باید بگم خیلی خوب کاری میکرد!! به مردم چه ربطی داره؟ خوبه خودتون هم میگید "حرف "پشت سرتون بوده! اونایی که غیبت میکنن و کار بدتر از زنا انجام میدن باید خجالن بکشن نه شما!بی پولی و طلاق و بابای دیکتاتور و مامان زمین گیر بی آبرویی نیست اسمش فقط مشکلاته همین! توی همه زندگی ها هم یه چندتایی ازش هست هرکی هم دنبال سیندرلا با کفش طلایی میگرده که یه دونه مشکل هم نداره خوش اومده بفرمایند بروند پیدا کنند!!کلا جامعه جالبی هستیم ما!! میرن به اعتبار خانواده با یه پسر یا دختر وصلت میکنن بعد طرف خیانت کار از آب درمیاد کسی هیچی نمیگه اون وقت بابت طلاق خواهر یه نفر واسش قیافه میگیرن مهم هم نیست خودش چه جور آدمیه!! والا اگه همه دنیا میخواست با همچین ملاک هایی ازدواج کنن الان نسل بشر منقرض شده بود بالاخره یکی والدینش طلاق گرفته یکی عموش خلافکاره یکی دائیش بیکاره و کفتر بازه یکی دادشش معتاده یکی .... اه اه کی این جامعه میخواد درست بشه و از مغزش استفاده کنه!؟
خیلی چیزا هست که نتونستم بگم. واقعا حرفای زیادی پشت سر ما می زنن. خداشاهده خیلیاشون شاید ده سال هست که مارو ندیدن اما تا دلشون بخواد پشت سر تک تک اعضای خانوادم حرف درآوردن. که حتی روم نمیشه بگم. تو جامعه ما خانواده خیلی مهمه. منطقه ای که زندگی میکنیم کوچیکه و خیلی به خونواده بها میدن. امان از تهمت امان از غیبت. خدا خودش گفته حتی بدترین جنایتکارارو اگه توبه کنن می بخشه. اونوقت خلق خدا از گناه نکرده مردم هم نمی گذرن
طمئن باش هر کس عواقب حرف هایی رو که میزنه میبینه مخصوصا اگر آبروی کسی در میون باشه اگر موقعیت خوبی داری که سعی کن بهش برسی ولی اگه هنوز پیش نیومده و یا همین موردی که الان داری و خانوادش نمیزارن سعی کن اعتماد به نفست رو حفظ کنی چون غم و غصه اوضاع رو خراب تر میکنه زیاد بهش فک نکن خودت رو مشغول کن هر موردی پیش اومد باهاش صحبت کن ولی اصرار نکن برای افرادی مثل شما راه اینه که وضعیت مالی و تحصیلی خودت رو ارتقا بدی شاید به نظرت حرفم مسخره بیاد ولی با بهبودی اوضاع مالی خیلی از حرف و حدیث ها هم کم میشه (دیدم که میگم) افرادی که پشت سر دیگران حرف میزنن معمولا افراد دهن بین و ضعیف کشی هستن که وقتی ازشون بزنی بالاتر ، احساس ضعف میکنن (البته همیشه هم صادق نیست)بهبود وضعیت مالی کمترین حسنش اینه که لااقل مجبور نیستی جایی زندگی کنی که مردمش خدا نشناسن و به دیگران تهمت میزنن و آبروشون رو میبرن!توکلت به خدا باشه .
از مجموع نظرات دوستان به این رسیدم که باید خودم رو حفظ کنم و تا میتونم پیشرفت کنم. هرکی من رو خواست باید با شرایطم کنار بیاد. خودشو خانوادش هم باید بیان پابوس بابا و مامانم تا من رضایت بدم. از نظر تحصیلی زیبایی و... هم هیچی از دیگران کم ندارم خداروشکر. مردمی که به خودشون اجازه تهمت و افترا میزنن حرفاشون فقط لایق خودشونه! درسته زندگی دنیاییمون رو داغون کردن ولی اون دنیایی هم هست.
شاید پول نداشته باشی!! شاید آبرو نداشته باشی و شاید خیلی چیزای دیگه نداشته باشی ولی مهم ترین چیز خداست که داری .بخدا توکل کن و نترس خدا همیشه پشت و پناه بنده هاشه .ذکر 100 بار ایاک نعبد و ایاک نستعین آرامش رو بهتون برمیگردونه با توکل بخون.در ضمن شما دختر تحصیلکرده هستی با نجیب و با وقار هستین و هزار تا حسن دیگه که باعث شده چندین خواستگار داشته باشین.بازم میگم خودت باش و نترس ،نترس که آبروتون بره .وقتی هرکسی ببینه که انسان کم توقعی هستین و از زندگی که دارین راضی هستین ،مطمئن باشید پا پس نمیکشه.ان شاءالله موفق باشید :)
بخشید یکم رک میگم.ولی متاسفانه شما داری خودتو و زندگیتو با دیگران مقایسه میکنی و این قیاس باعث شده که احساس کمبود کنی و از زندگی خودت به شدت ناراضی باشی.اگر این اصطلاح مردم داری رو بزاری کنار و به همه همینی که هستی رو نشون بدی مشکلت حل میشه ولی تا موقعی که بخوای از گفتن حقیقت زندگیت برا دیگران فرار کنی این مشکل همیشه همراهته.پس خودت باش.خود خودت.نه شخصیت خیالی برا دیگران چون وقتی تو همه زندگی ها نگاه کنی مشکلات به مراتب بد تری دارند که مشکلات شما هیچه.درسته دوستات خانواده هاشون شاید دکتر و استاد و وزیر و وکیل و.... باشن و پولدار و بالا شهر نشین ولی تو زندگیهاشون که بری میفهمی خودت چقدر خوشبخت تری.باور کن
مخاطی گرامی!
احتمالا تا الن دیگه دلیل ابراز علاقه و برخوردهای ایشون رو متوجه شده اید
علی هذا باید عرض کنم اگه قصد ازدواج سنتی دارد یقینا نباید جای طالب و مطلوب ( ناز و نیاز) عوض بشه
همیشه چیدنی باشید تا خوشبوترین گل برای همسرتون بمونیدموفق باشید
ا سلام و تشکر از شما
ایشون برای من یک همکار بودن و هستن نه بیشتر ونه کمتر ،رفتارم هم با هاشون فوق العاده عادیه تا اونجا که میدونم الان در گیر یه پروژه ی دشوار هستن شایدعلت اقدام نکردنشون این موضوع باشه. اما به محض اینکه خواستگار ایده آلی بیاد من حتما ازدواج میکنم و منتظر ایشون نیستم .فقط یکسری از حمایت ها و توجه ها و حساسیت هایی داشتن و دارن که فکر هر دختری رو مشغول میکرد و باعث شد من مشاوره بخوام و اینجا پیام بذارم.
بازهم سپاس از حس مسئولیت و توجه شما بزرگوار گرامی. ممنونم
هر خوش اومدنی از طرف پسرا دلیل بر قصد ازدواج نیست.پسر وقای کسی برای ازدواج بخواد سریع حرفش میزنه و پنهان کاری نمیکنه.
دوست عزیز تا طرف مستقیم به روت نگه که خانم بهتون علاقه مندم نباید بهش فکر کنی،یعنی کلا پسرا ارزش فکر کردن ندارن!!!
اول بعنوان یه دوست که از تجربه های مثل شما زیاد داشته بهتون بگم که این نگاهها و رفتارها رو زیاد جدی نگیر دختر خوب ! پسرها ازاین اداها زیاد درمیارن ولی اغلب اوقات یا اصلا قصد ازدواج ندارن یا اینکه شرایط شون برای ازدواج آماده نیست درنتیجه یه مدت با این رفتارهای مشکوک دخترها رو میزارن سرکار و هیچوقت هم پیشنهاد ازدواج نمیدن. ! البته همیشه اینجوری نیست ولی غالبا اینطوریه بهتون توصیه میکنم اصلا فکرتون رو درگیرش نکنید و این موضوع رو به هیچ وجه تو ذهنتون پرورش ندید چون ممکنه علاقه و وابستگی کاذب به ایشون پیداکنید که فقط خودتون اذیت میشید